دانلود رایگان فهرست تمامی ضرب المثل های پارسی با معنی
فهرست تمام ضرب المثل های پارسی به ترتیب حروف الفبا
دانلود مستقیم فایل: حجم:1.74 مگابایت
ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ |
ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی | همه |
لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.
سپاسگزارم
مدیریت سایت پارس ادب
ضرب المثل هایی که با حرف ((ی)) آغاز می شوند
یا زنگی زنگ، یا رومی روم
یا این طرفی یا آن طرفی، دل به دریا زدن، تردید را کنار گذاشتن و بر یک عقیده پا برجا شدن برای انجام کاری.
یا نصیب و یا قسمت
امید و اعتقاد به خدا و قسمت داشتن.
یک آشی برات بپزم که یک وجب روش روغن باشه
خط و نشان کشیدن برای کسی، تهدید کردن.
یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک
تذکر و نصیحت به کسی که کار خطرناک و اشتباهی را چندیدن بار تکرار نموده و از آن رهیده باشد و هشدار به اینکه بالاخره گیر میافتد.
یک تختهش کمه
دیوانه و کم عقله، مغزش عیب داره.
یک تیر و دو نشان
با انجام یک کار به دو هدف و مقصود رسیدن.
یک خوبی میمونه یک بدی
همه چیز میگذرد اما یاد و اثر کارهای خوب و بد همیشه برجا خواهد ماند.
یک دست صدا ندارد
به تنهایی نمیتوان کاری را از پیش برد، موفقیت در سایه اتحاد و همکاری بدست میآید.
یک دل نه صد دل عاشق شدن
عشق مفرط، با تمام وجود عاشق و از خود بیخود شدن.
یک ده آباد به از صد شهر خراب
یک چیز یا کار درست و حسابی و کامل بهتر از چندین کار جور واجورِ ناقص و بدردنخور میباشد.
یک دیوانه سنگی به چاه میاندازد که صد عاقل نمیتوانند بیرون بیاورند
اشاره به خراب شدن و گره خوردن به دست اقراد نادان و بیفکر و کم تجربه که باعث دردسر بقیه شده و حتی افراد مجرب هم از اصلاح آن ناتوانند.
یک روده راست تو شکمش نیست
اشاره به آدم دروغگو و پشت هم انداز.
یک روزی میدهد یک روزی هم میگیرد
دلداری به شکوه کننده و اشاره به لطف و عنایت و حکمت و مصلحت خداوند در دادن و گرفتن چیزی، اینکه باید راضی بود و ناراحت نشد.
یک سر داره هزار سودا
کسی که مشغله و گرفتاری زیادی دارد.
یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به مردم
در هنگام عیجبجویی و توقع بیجا از مردم خود را به جای آنها بگذار و اگر عیوب آنها را بزرگ و بیشمار میبینی منصف باش و کمی هم به عیوب خودت نگاه کن.
یک سیب را که بالا بیندازی هزار چرخ میخوره تا پایین بیاد
نباید زود ناامید و یا حتی بیجهت دلخوش و امیدوار شد زیرا روی کارهای روزگار نمیتوان حساب کرد و معلوم نیست چه پیش خواهد آمد، آینده را نمیتوان پیشبینی کرد و هر لحظه ممکن است وضع عوض شود.
یک شبه مهمان، صد ساله دعاگو
حرف مهمان یا تازه واردی که با بیاعتنایی میزبان روبرو شده باشد.
یک کلاغ چهل کلاغ
حرف یا خبری که با دهان به دهان گشتن بزرگ و بزرگتر شده و به حّدی ناباوری برسد.
یک گوشش دره یک گوشش دروازه
بیاعتنا و بیتوجه به حرف یا اندرز دیگران، حرف نشنو و ادبناپذیر.
یک لاقبا
به آدم فقیر و بیپول و آس و پاس میگویند.
یک لب و هزار خنده
آدم خوش اخلاق و خوشرو.
یک لحظه نادانی، یک عمر پشیمانی
یک آن غفلت و سهلانگاری ممکن است به قیمت عمری گرفتاری و ندامت تمتم شود بنابراین باید هوشیار و آگاه بود.
یک من رفتم صد من برگشتم
سر حال و امیدوار به جایی رفتن و با ناامیدی و حقارت و دلِ پُر برگشتن.
یک من ماست چقدر کره میده
خطاب به کسی که بخواهند به او زحمت و رنج بهدست آوردن مال یا حسن سابقه و نظایر آن را نشان دهند.
یک نون بخور صد نون خیر کن
سفارش شکرگذاری و سپاس به کسی که از خطر یا ضرری بزرگ رهیده باشد.
یک نه بگو نُه ماه به دل نکش
هنگام مواجه شدن با پیشنهاد کار یا برخورد با موقعیتی مشکل و نامساعد و خارج از توان، بهتر است از همان ابتدا با رد کردن و جواب منفی دادن خود را از دام بلا و گرفتاری و دردسر خلاص نمود.
یک وقت از سوراخ تو میره، یک وقت از دروازه تو نمیره
متغیرالحال، دو شخصیته، کسی که هر وقت یک حالت و یک رفتار را در پیش بگیرد.
یکه یالقوز
آدم تنها و مجردی که بیکس و کار باشد.
یکی به نعل میزنه یکی به میخ
دوپهلو و دوجور حرف زدن، کلام بینابین و ناواضح، مراعات هر دو طرف را کردن و مقصود خود را در لفافه بین نمودن.
یکی را تو ده را نمیدادند سراغ خانه کد خدا را میگرفت
اشاره به کسی که اصل وجودش زجرآور بوده و قبولش ندارند و تقاضا و توقع بیجا نیز داشته باشد.
یکی کمه، دوتا غمه، سه تا که شد خاطر جَمعه
عقیدهای خرافی مبنی بر اینکه: هیچ دویی نیست که سه نشود.
یکی یک دونه خلو دیوونه
بعضیها معتقدند تک فرزندها به دلیل لوس و از خود راضی بودن، عقل و رفتار چندان منطقی و درست حسابی و قابل قبولی ندارند.
ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ |
ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی | همه |
لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.
سپاسگزارم
مدیریت سایت پارس ادب
ضرب المثل هایی که با حرف ((ه)) آغاز می شوند
هارت و پورت
سرو صدا و شلوغبازی و بزرگنمایی بیخودی برای زهر چشم گرفتن و ترساندن و یا جلب توجه و...
هر آن کس که دندان دهد نان دهد
اشاره به روزیرسان بودن خالق، و اینکه خدا وقتی فرزندی عطا میکند روزیاش را هم میدهد و کسی را لنگ نمیگذارد.
هر جای دزد زده تا چهل روز اَمنه
خطاب به دزد زدهای که از دوباره آمدن دزد نگران باشد، یا کسی که از تجدید منازعه و شر و خطر بترسد.
هر چه از دوست رسد نیکوست
هر چیز حتی کم و اندک که از طرف دوست باشد چون با یاد و محبت و علاقه او عجین و همراه است دلنشین و ارزشمند میباشد.
هر چه باداباد
دل به دریا زدن و به خدا توکل کردن در انجام کاری.
هر چه بگندد نمکش میزنند، وای به روزی که بگندد نمک
وقتی که خودِ مودعی، مصلح و یا نصیحتگو خطاکار و خلافکار از آب در آید، دیگر نمیتوان از بقیه توقعی داشت و جلوی کارهای زشت آنها را گرفت.
هر چه پیش آید خوش آید
هر چه مقّدر شده باشد خوب و به صلاح است و باید به آن راضی شد.
هر چه را منع کردم بر سرم آمد
از هر که و هر چه عیب گرفتم به آن دچار شدم، اشاره به تنبیه روزگار.
هر چه رشته بودم پنبه شد
همه تلاشها و زحمات و امیدها ضایع شد و از بین رفت، بیحاصل و بینتیجه ماندن و به هدر رفتن سعی و کوشش.
هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی
انسان هر کار خوب یا بدی را انجام میدهد نتیجه آن عاید خودش خواهد شد و به خودش بر میگردد.
هر چه میخواهد دل تنگت بگو
خطاب به کسی که برای گفتن چیزی تردید دارد میآورد صرف امور بیهوده یا خوشگذرانی کرده و دوراندیش و آیندهنگر نیست.
هر رفتی آمدی دارد
ارتباط و رفت و آمد باید متقابل باشد.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
سفارش به گفتن حرف به جا و به موقع، هر حرفی را همه جا نمیتوان زد، بلکه باید مطابق وضع و حال افراد و مکان سخن گفت.
هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند
کلام بیریا، بیتکلّف و صمیمی که از اعماق وجود بر زبان آید تأثیر خاصی روی شنونده گذاشته و بر دلش مینشیند.
هر سربالایی سرازیری داره
پس از هر رنج و سختی، راحتی و آسایش وجود دارد.
هر سری یک عقلی داره
هرکسی دارای یک فکر و ایده است، هر کس یک جور میسنجد و یک چیزی به عقلش میرسد. برای تشویق به امر مشاوره میگویند.
هر کس آب قلبش را میخورد
هر کس مطابق نیت و طینتش برایش پیش آمده و خدا به همان اندازه عطایش میکند.
هر کس تنها به قاضی رود، راضی برگردد
چرا که مدعی و معترضی وجود ندارد و همه چیز یک طرفه و به نفع اوست.
هر کسی را به هر کاری ساختند، مهر آن را در دلش انداختند
هیچکس همه کارها از دستش بر نمیآید و هر کس برای کاری استعداد و آمادگی داشته و علاقه نشان میدهد، بنابراین به سوی آن جذب شده و مطمئناً در آن کار موفق هم خواهد شد.
هر که بامش بیش برفش بیشتر
هر چه پول و ثروت زیادتر و زندگی وسیعتر باشد، دردسر و گرفتاری بیشتری هم دارد.
هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد
برای رسیدن به مقصود و به دست آوردن چیزی باید رنج و سختی کشید و مصائب و مشکلات موجود را به جان خرید و تحمل کرد.
هر کی به فکر خویشه، کویه به فکر ریشه
نباید به دیگران امیدوار و متکی بود زیرا هر کس در فکر گذراندن امورات خود و رسیدن به مقصود خود است.
هر کی خربزه میخوره، پای لرزش هم مینشینه
هر کس به کار خطرناک و اشتباه دست میزند باید ضرر و خسارت و ناراحتیاش را هم تحمل کند.
هر کی خوابه روزیش به آبه
آدم تنبل و بیکاره و کسی که تن به کار و زحمت نمیدهد به جایی هم نمیرسد و نباید توقع خیر و مزد هم داشته باشد.
هر که گوش میخواد گوشوارشم باید بخواد
تحمیل کردن نزدیکان و متعلقان به طرف مقابل در معنی: هر که کسی را خواهد ناچار باید اقارب و متعلقات آن را هم بخواهد و تحمل کند.
4هر کی هر کی
آشفتگی و هرج و مرج، کسی به کسی نبودن.
هر گردویی گرده، لما هر گردی گردو نیست
دو چیز متفاوت را به خاطر شباهت ظاهریشان نباید یکسان و مثل هم دانست.
هر گلی یک بویی داره
هر کسی یا هر چیزی یک جور خصلت و ویژگی دراد، دو چیز یا دو کس یک جور نمیشوند و هر کدام خصوصیات مخصوص به خود را دارد.
هشتش گرو نهش است
فقیر و بیچیز، کسی که از لحاظ مالی در زندگی لنگ بوده و به سختی روزگار بگذراند.
هفت تا دختر کور و کچل داشته باشه یک شبه شوهر میده
اشاره به آدم زبل و زبانباز و شارلاتان.
هفت تا جون داره
کسی که از خطرات متعدد و از مرگ جان بدر برده باشد.
هفت ماهه به دنیا آمده
اشاره به آدم عجول و بیصبر و قرار که در هر کاری عجله و شتاب داشته باشد.
هلو برو تو گلو
کسی که راحت و بیدردسر به خواستة خود برسد و یا هر چیزی را راحت و شسته رُفته بخواهد.
هم از توبره میخوره هم از آخور
آدم رند و زرنگی که در کار یا معامله و یا موقعیتی از هر طرف به سود خود حرف زده و حساب کند.
همان آشی و همان کاسه
وضعیتی که دوباره مثل قبل و کمافیالسابق شده و هیچ فرقی نکرده باشد.
هم خدا را میخواهد هم خرما را
همه منافع و مزایا را با هم و یکجا خواستن.
همسایهها یاری کنید تا من شوهر درای کنم
طعنه به آدم تنبل یا بیدست و پا که از عهده انجام کارش بر نیامده و از این و آن کمک بخواهد.
هم فاله هم تماشا
کاری که از دو جنبه فایده و بهره داشته باشد.
همه را برق میگیره ما را چراغ نفتی
گله از بدشانسی توسط کسی چیز غیر دلخواه مثل کار، شریک و... نصیبش شده باشد.
همه کاسه کوزهها سر کسی شکستن
هنگامی که همه تقصیرها به گردن کسی که مقصر نیست بیفتد.
همه میترقّند، ما وا میترقّیم
همه پیشرفت و ترقّی میکنند ما پس رفت ر عقبگرد میکنیم. همه از پائین به بالا میترقّند، ما از بالا به پائین میترقّیم.
همیشه شعبون، یک بار هم رمضون
همیشه به دلخواه و به حرف تو یک مرتبه هم حرف من.
هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
تعریف و تمجید بیجا و فراتر از واقعبت از کسی.
هنر نزد ایرانیان است و بس
قدمت فرهنگ و هنر ایرانی به هزاران سال قبل میرسد و همیشه ایرانیان در علم و هنر و اکثر زمینهها سرآمد ملتهای دیگر بوده و هستند.
هنوز آب کفنش خشک نشده
مردهای که هنوز مراسم فوتش برگزار نشده ورّاث بر سر ارث و میراثش به جان هم افتاده باشند.
هنوز دهنش بوی شیر میده
هنوز بچه و خام بیتجربه است، اشاره به کسی که برای کاری هنوز آمادگی و شرایط لازم را نداشته و انجام آن برایش زود باشد.
هنوز دو قورت و نیمش باقی است
اگر شخصی از روی محبت و انسانیت به کسی خدمت کند و او از این محبت سوءاستفاده کند.
هوا پس بودن
اوضاع خطرناک و نامناسب.
هوای کسی را داشتن
مواظب و مراقب و متوجه کسی بودن.
هیچ بقالی نمیگه ماستم ترشه
هیچکس عیب و ایراد و بدی خود و یا متعلقات خود را نمیگوید.
هیچ گرونی بیحکمت نیست، هیچ ارزونی بیعلت
بالاخره هر چیز گرانقیمت دارای مزایایی نسبت به جنس ارزان میباشد و بر روی هر چیز به قدر و قیمت و ارزشش کار شده بنابراین جنس ارزان بیعیب و علت نیست.
هیزم تر به کسی فروختن
به کسی بدی کردن.
هردمبیل
آشفته و بیسر و سامان، درهم و برهم و بینظم و قانون.
ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ |
ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی | همه |
لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.
سپاسگزارم
مدیریت سایت پارس ادب
ضرب المثل هایی که با حرف ((و)) آغاز می شوند
والسلام، نامه تمام
آخرین حرف، جمله اتمام حجّت.
ورق برگشت
اوضاع تغییر کرد و دگرگون شد.
وروره جادو
پرحرف، فتنهانگیز.
وسط دعوا نرخ تعیین میکنه
هنگام مشاجره بر سر موضوعی در صدد اثبات و یا اعمال حق و نظر و یا به دنبال نفع خود بودن.
وصف العیش نصف العیش
ذکر و یاد خوشی نصف خوشی است.
وصله ناجور
دو طرف که از هیچ نظر با یکدیگر سنخیت نداشته و جور در نیایند.
وصله ناهمرنگ
دو نفر که با یکدیگر ناموافق بوده و به اصطلاح تکه هم نباشند و به هم نخوردند.
وعده سر خرمن
قول و وعده بیپایه و اساس یا دروغین.
وقت سر خاراندن نداشتن
کنایه از کار و مشغله فراوان داشتن.
ویر گرفتن
ذوق کاری به سر افتادن و پیگیر آن شدن، بند کردن و گیر دادن و دست نکشیدن از کار یا فکری که به سر افتاده.
ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ |
ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی | همه |
لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.
سپاسگزارم
مدیریت سایت پارس ادب