ضرب المثل هایی که با حرف ((و)) آغاز می شوند

 

والسلام، نامه تمام

آخرین حرف، جمله اتمام حجّت.

 

ورق برگشت

اوضاع تغییر کرد و دگرگون شد.

 

وروره جادو

پرحرف، فتنه‌انگیز.

 

وسط دعوا نرخ تعیین می‌کنه

هنگام مشاجره بر سر موضوعی در صدد اثبات و یا اعمال حق و نظر و یا به دنبال نفع خود بودن.

 

وصف العیش نصف العیش

ذکر و یاد خوشی نصف خوشی است.

 

وصله ناجور

دو طرف که از هیچ نظر با یکدیگر سنخیت نداشته و جور در نیایند.

 

وصله ناهمرنگ

دو نفر که با یکدیگر ناموافق بوده و به اصطلاح تکه هم نباشند و به هم نخوردند.

 

وعده سر خرمن

قول و وعده بی‌پایه و اساس یا دروغین.

 

وقت سر خاراندن نداشتن

کنایه از کار و مشغله فراوان داشتن.

 

ویر گرفتن

ذوق کاری به سر افتادن و پی‌گیر آن شدن، بند کردن و گیر دادن و دست نکشیدن از کار یا فکری که به سر افتاده.

ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا

 

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ
ف ق ک گ ل م ن و ه ی همه

 

لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.

سپاسگزارم

مدیریت سایت پارس ادب