ضرب المثل هایی که با حرف ((چ)) آغاز میگردند
چاقو دسته خودش را نمیبُرد
بستگان و نزدیکان به یکدیگر خیانت نمیکنند.
چاه باید از خوش آب داشته باشد
انسان باید ذاتاً خودش خمیره و وجود کاری را داشته باشد.
چاه کن همیشه ته چاه است
کسی که بد خواه دیگران باشد خود نیز دچار مشکل و گرفتاری خواهد شد.
چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
هر کس به دیگران بدی کند و ناراحتی به وجود آورد، خوش هم به آن دچار خواهد شد.
چپ چپ نگاه کردن
نگاه خشم آلود و غضبناک و قهر آمیز.
چپ میره راست میآید
کار یا حرف ناراحت کنندهای را مدام تکرار کردن مثل: گله، بهانه گیری، توقع بیجا، منت گذاشتن و غیره.
چپ اندر قیچی
به هم ریخته و آشفته. کج و راست بودن و پیچ و خم داشتن چیزی.
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
نتیجه کار نسنجیده و تحقیق نشده، پشیمانی و زیان است.
چراغ ظلم تا صبح نمیسوزد
ظلم و ظالم همیشه دوام نمییابد.
چراغانی پارسال
به کسی که در جریان امری نباشد و سؤوالات ناشی از عدم اطلاع بکند، میگویند.
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
اول رسیدگی به وضعیت خود و خانواده و فراهم کردن آسایش آنها سپس کمک به دیگران.
چشته خور
کسی که مفتخوری و کمک گرفتن همیشگی از دیگران عادت کرده باشد.
چشم بسته غیب می گوید
کس که از موضوعی روشن و واضحی خبر میدهد.
چشمت روز بد نبیند
در هنگام تعریف موضوع و صحنه بد و ناراحت کننده یا ترسناک که آرزو کنند شنونده از دیدن آن دور باشد.
چشم چشم را نمیبیند
تاریکی بیش از حد.
چشم حسود کور
انشاالله کسی که نمیتواند خوشی و پیشرفت کسی را ببیند کور شود.
چشم دیدن کسی را ندارد
بسیار حسود و بدخواه است.
چشم زدن
نظر زدن، وقتی کسی یا چیزی با دیدن و تعریف کسی بیمار یا خراب یا دچار خطر و ضرر میشود.
چشم و دل سیر
نسبت به مال یا خوردن بیتفاوت بودن و طبع بلند داشتن.
چشم و گوش بسته
کسی که از حقایق امور آگاه نیست و چیزی نمیداند.
چشمها را درویش کردن
نظر ناپاک نداشتن، چشم روی چیزی یا کاری بستن و دیده را نادیده کردن.
چشمهایش آلبالو گیلاس میچینه
اشتباهی دیدن، چیزی را که جلو چشم است نمیبیند و از این و آن سوال میکند.
چشمش هزار کار میکنه که ابروش نمیدونه
زیرک و موذی.
چشم هم چشمی
رقابت از روی حسادت.
چمچاره
راه چاره پوچ و بیهودهای که در هنگام خشم یا برای شوخی ارائه میگردد.
چنته خالی شدن
تمام شدن، از دست دادن و نداشتن سرمایه یا علم و یا سخنی برای گفتن و...
چند کلمه هم از مادر عروس بشنو
تمسخر و تحقیر کسی که خود را داخل حرف دیگران کند.
چنگی به دل نمیزند
چیزی که جالب و دلچسب نباشد و مطبوع و مطلوب واقع نشود.
چوب خدا صدا نداره، اگر زنه دوا ندارد
وقتی خدا بخواهد کسی را تنبیه کند به طریقی چنان درمانده و گرفتارش میکند که شخص حتی فکرش را نکرده.
چوب خط پر شدن
زیاد شدن بدهی و یا پر و لبریز شدن پیمانه عمر.
چوب دو سر طلا
کسی که نزد هر دو طرف دوست و دشمن خفیف و بیآبرو شده باشد.
چوب را که برداری گربه دزد فرار میکنه
مقصر با کوچکترین حرکتی میترسد و میگریزد.
چوب لای چرخ کسی گذاشتن
اشکال تراشی و مزاحمت، جلوگیری از پیشرفت کار.
چوب معلمه گُله، هر کی نخوره خُله
خشم و عتاب معلم نه از سر آزار بلکه عین مهربانی است و هر کس آن را تجربه نکرده باشد در واقع چیزی نیاموخته.
چوپان بیمزد
زحمت بیفایده، برای نادان و حق ناشناس رنج بردن.
چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن
باید متناسب با مقدار موجودی و درآمد خرج کرد.
چوسی آمدن
قمپز در کردن، تعاریف مبالغهآمیز و فخر فروشانه.
چهار دیواری اختیاری
معمولاً در جواب اعتراض همسایه در مورد ایجاد مزاحمت میگویند؛ یعنی صاحب خانه هستم و اختیار تام امور خانه را دارم.
چهار چشم نگاه کردن
با دقت و با کنجکاوی یا تعجب نگریستن.
چهارشنبه یکی پول گم میکنه یکی پیدا میکنه
موقعی که رنج و غم کسی باعث شادی دیگران شود.
چهار میخه کردن
محکم کاری کردن.
چهار نعل تاختن
تندروی در هرکاری.
چه علی خواجه، چه خواجه علی
فرقی نمیکند، هر دو حرف یا هر دو حساب یکی است و اختلافی ندارد.
چه کشکی، چه پشمی
انکار طلب یا وعده و قول و...
چیزی که عوض نداره گله نداره
نباید از مقابله به مثل ناراحت شد.
ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ |
ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی | همه |
لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.
سپاسگزارم
مدیریت سایت پارس ادب