ضرب المثل هایی که با حرف ((ن)) آغاز می شوند
نابرده رنج گنج میّسر نمیشود
بدون زحمت چیزی عاید نمیشود.
ناخن خشک
خسیس، تنگنظر.
نازکش داری ناز کن، نداری پاتو رو به قبله دراز کن
حسرت کسی را خوردن که مورد مهر و عنایت بیحد قرار گرفته است.
نان به نرخ روز خوردن
مطابق با اوضاع و شرایط پیش رفتن. تغییر موضع و موقعیت با شرایط روز.
نان به هم قرض دادن
دو نفر که به خاطر عمل متقابل و با چشم داشت و توقع تلافی و یکدیگر خدمت کرده و به نفع هم کار کنند.
نان در خون زدن و خوردن
وصف تیرهروزی و اندازه و ملال فراوان.
نان کسی را آجر کردن
کسی را بیکار کردن، نان کسی را بریدن و جلوی روزیاش را گرفتن، قطع کردن روزی و درآمد کسی.
نان کور
چشم و دل گرسنه و تنگنظر، خسیس و بیخیر.
نتق نکشیدن
دم بر نیاوردن از روی ترس و تهدید کسی.
نخود هر آش
به کسی میگویند که خود را در هر کاری دخالت میدهد و اظهارنظر میکند.
نخوردهایم نان گندم اما دیدهایم دست مردم
اگر چیزی بهرهمند نبودهایم و آن را نداشتیم و خود تجربه نکردهایم اما از آن میدانیم و با آن آشنا هستیم.
نردبان پله پله
پیشرفت و ترقی و اصولاً موفقیت در هر کاری کمکم و به تدریج حاصل میشود نه یکشبه و ناگهانی.
نرود میخ آهنین در سنگ
کار نشدنی و محال، کسی را میگویند که حرف یا نصیحت در گوش یا مغزش فرو نمیرود و همچنان به کار خود ادامه میدهد.
نزده میرقصه
خود به خود اهل کار نادرستی بودن و احتیاجی به بهانه یا مساعد بودن زمینه نداشتن.
نشسته لب گود میگه لنگش کن
کسی که در موقعیت و موضوع راحت و بیدردسر قرار داشته و به طرف مقابل تکلیف یا پیشنهاد انجام کاری سخت میکند.
نفسش از جای گرم در میآید
آدم راحت و بیخیالی که از حال و گرفتاری دیگری خبر نداشته و بر او خرده میگیرد یا پیشنهاد نا به جا میدهد.
نفسش حَقّه
انسان با تقوی و درویش مسلکی که کلامش دلنشین و آرامشبخش و دعایش در حق گیرا و سریع الاستجابه باشد.
نفوس بد زدن
پیشبینی کردن به بدی و شر یا غم و ناامیدی.
نقره داغ کردن
تنبیه پولی کردن، جریمه و گوشمالی به طریقه نقدی و مالی.
نقل مجلس
حرف یا موضوعی خاصی که وِرد زبانها بوده و در همه جا و همه کس از آن صحبت میشود.
نکرده کار را نبر به کار
شخصی بیتجربه و بیاطلاع را نباید وارد کار کرده و کار را سپرد.
نم پس ندادن
در دو معنی:
خساست، کسی که از طرف او چیزی به دیگران (مادی و معنوی) نرسد.
رازداری، کسی که حرف دل خود را نمیزند و چیزی بروز نمیدهد.
نمردیم و دیدیم
تعجب یا خوشحالی از برآورده شدن آرزویی و انجام شدن کاری که توقع انجامش نمیرفت.
نمک به حرام
قدر ناشناس، بیچشم رو.
نمک به زخم پاشیدن
غم و ناراحتی کسی را تشدید و یا خاطره آن را زنده کردن.
نمک را خوردن و نمکدان را شکستن
بیچشم و رویی، ناسپاس و نمک نشناسی.
ننه! سنگ نیم منه
جواب بچه بهانهگیر را با ننه (مامان) گفتن بیامان خواهش و بهانه داشته باشد و اشاره به اینکه: مادر عاشق با گذشت است که همیشه در مقابل آزار و اذیت یا کوتاهی و نادانی فرزندش گذشت کرده و نیم من میشود.
نوبرش را آورده
خطاب به کسی که برای انجام کاری منّت گذارده و یا به چیزی نازیده و پز پدهد، چنانکه گویی آن کار فقط از او بر میآمده و با آن چیز را فقط او دارد.
نو دیده، قبا دیده
اشاره به آدم بیظرفیت و ندید بدیدی که تازه به مال و منال رسیده باشد.و با خود نمایی هر چه را به رخ این و آن بکشد.
نوشدارو پس از مرگ سهراب
چارهجویی و علاج واقعه بعد از وقوع، کار یا کمکی که در زمان لازم انجام نشده و پس از اینکه کار از کار گذشت در صدد کمک و اصلاح بر آیند.
نوکر بیجیره مواجب
کسی که خدمت مفت و بدون مزد بکند.
نوکه اومد به بازار، کهنه میشه دل آزار
معمولاً با روی کار آمدن هر چیز نو و تازه، چیز قدیمی مورد کم توجهی و بیمهری قرار گرفته و از قدر و منزلش کاسته میشود.
نونش تو روغنه
کسی که کار و بار و وضع مالی خوب و روبراهی دارد.
نه به آن شوری شور، نه به این بینمکی
هر چیزی باید متعادل باشد، افراط و تفریط درست نیست.
نه به داره نه به باره
اشاره به قطعی و حتمی نبودن کاری.
نه بیل و سه پایه، پلو میخوره تو سایه
اشاره به آدم خوش شانسی که بدون تحمل رنج و زحمت و دردسر زندگیاش هم بهتر از دیگران باشد.
نه چک زدیم نه چونه، عروس اومد تو خونه
بدون رنج و زحمت صاحب چیزی شدن و به هدف رسیدن.
نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد
خسیسی که مالش را نه برای خود خرج کند و نه به دیگران ببخشد بالاخره به طریقی مالش به هدر خواهد رفت.
نه راه پس داره نه راه پیش
کسی که در بنبست و مشکلی لاینحل قرار گرفته و هیچ چارهای نداشته باشد، گیر کردن بر سر دو راهی و بلاتکلیف ماندن.
نه سیخ بسوزه نه کباب
در کاری بهترین و متعادلترین روش را پیش گرفتن، به طوری که هیچکدام از دو طرف ضرری وارد نیاید.
نه قم خوبه نه کاشون، لعنت به هر دوتاشون
اشاره مزاحگونه به بعضی خصلتهای نه چندان خوب مردم این دو شهر (صد البته که در همه جا آدمهای خوب و بد وجود دارند).
نه گذاشت نه ورداشت
ناگهان و بدون مقدمه و صریح و بیملاحظه حرف نادرست و نامربوطی را به طرف مقابل گفتن.
نیش عقرب نه از رهکین است، اقتضای طبیعتش این است
کسی یا چیزی که ذاتی و بیغرض و بدون اختیار آزار دهنده و ناراحت کننده و مشکل آفرین و در ضمن تغییر ناپذیر باشد.
ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ |
ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی | همه |
لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.
سپاسگزارم
مدیریت سایت پارس ادب