ضرب المثل هایی که با حرف ((ت)) آغاز می‌گردند

تا بوده چنین بوده

از گذشته تا حال وضع به همین منوال بوده.

 

تا تنور داغ است

تا فرصت هست و موقعیت مناسب وجود دارد باید از آن استفاده کرد.

 

تا چشم بر هم زنی

در مدت زمان خیلی کوتاه، فوری و زود.

 

تا ریشه در آب است امید ثمری هست

هیچ‌گاه نباید ناامید شد همیشه روزنه امیدی وجود دارد.

 

تا کور شود هر آنکه نتواند دید

خطاب به آدم حسود یا پیغام برنده به حسود.

 

تا گوساله گاو شود، دل صاحبش آب شود

اشاره به انتظاری سخت و طولانی جهت رسیدن به نتیجه مطلوب.

 

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها

با اینکه خبر از دهانی به دهان دیگر بزرگ می‌شود، اما به هر حال در ابتدا نکته‌ای هر چند کوچک وجود داشته است.

 

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد

باید دید قسمت چیت و طالع و شانس در چه حد است.

 

تب تند زود عرق می‌کنه

علاقه شدید در مورد کاری یا نسبت به چیزی و کسی که که معمولاً به همان اندازه هم زود از بین ‌می‌رود.

 

تحفه نطنز

اصطلاحاً به چیز و حتی به شخص بی‌مقدار کم‌ارزش می‌گویند.

 

تخم دو زرده کردن

کنایه از کسی که کار کوچکی را بزرگ جلوه داده است.

 

تخم مرغ به چانه بستن

پر حرفی، ورّاجی.

 

تخم مرغ دزد شتر دزد می‌شود

دزدی کوچک و بی‌اهمیت آخرش به دزدی بزرگ و رسوا کننده منجر می‌شود.

 

تخم نابسم‌الله

اشاره به یچه یا آدم شرور و شیطان و پرآزار.

 

تدبیر دگر باشد و تقدیر دگر

تدبیر و چاره‌جویی انسان در برابر تقدیر و سرنوشتی که از سوی خداوند رقم خورده هیچ است و قدرت مقابله با آن ندارد و همان خواهد شد که خدا خواهد.

 

ترحم بر پلنگ تیز دندان- ستم‌کری بود بر گوسفندان

رحم وشفقت نسبت به ظالم، ستم بر مظلوم است.

 

ترس برادر مرگ است

مساوی دانسات ترس و مرگ؛ و چه بسا که ترس به دلیل تکرار و استمرار بدتر از مرگ باشد.

 

ترش کردن

ناراحت شدن.

 

ترشی نخوری یک چیزی می‌شی

به طعنه مسخره به کسی می‌گویند که تا حدی چیزی را بلد است و از آن سر در می‌آورد.

 

ترک عادت موجب مرض است

کنار گذاشتن عادت‌ها کار بسیار مشکلی است و موجب ناراحتی و آزار شخص و یا حتی بیماری روحی یا جسمی او می‌شود.

ترمز بریدن

دور برداشتن و عدم خودداری در امری.

 

تر و خشک با هم سوختن

هنگامی که مقصر و بی‌تقصیر، گناهکار و بی‌گناه همه با هم مجازات شوند.

 

تره به تخمش می‌ره حسنی به باباش

نسبت دادن بچه به پدر که غالباً در مورد کارهای زشتِ بچه گفته می‌شود.

 

تره خرد نکردن

اعتنا نکردن و ارزش و اهمیت ندادن به کسی.

 

تعارف آمد نیامد دارد

تعارف باید سنجیده و حساب شده باشد؛ زیرا ممکن است طرف مقابل آن را بپذیرد و شخص گرفتار و پشیمان شود.

 

تعارف شاه عبدالعظیمی

تعارف زبانی و ظاهری نه از ته دل.

 

تف سر بالا

عیب‌گویی و بد گفتن از متعلقان و منتسبان خود که به خود شخص بر می‌گردد.

 

تکه بزرگش گوشش است

تهدید و ضرب و جرح یا دچار ساانحه شدن طوری که بزرگ‌ترین عضو گوشش باشد.

 

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

بی‌حساب و بدون رنج و زحمت نمی‌توان به بزرگی رسید.

 

تند رفتن

مبالغه و زیاده‌روی کردن.

 

تنبل نرو به سایه سایه خودش می‌آیه

در تمسخر آدم سست و بی‌حالی که منتظر است همه چیز برایش حاضر و آماده شود.

تن را چرب کردن

خود را برای دعوا و کتک خوردن آماده کردن.

 

تنش می‌خارد

اشاره به کسی که هوس کتک خوردن کرده باشد.

 

تو آن ور جوی، من این ور جوی

جدایی از یکدیگر و قطع رابطه، از هم سوا شدن و کاری به کار یکدیگر نداشتن.

 

تا بگی «ف» می‌گم فرحزاد

کسی که بخواهد از هوش و فراست خود تعریف کند.

 

توبه گرگ مرگ است

کسی که پیوسته توبه کند اما آن را بشکند و نتواند دست از عادت زشت خود بردارد.

 

توپش پُره

خیلی شاکی و عصبانی است.

 

تو حرف دویدن

داخل حرف دیگران شدن و قطع کردن سخن گوینده به خاطر حرف خود.

 

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

نمود و اشاره مختصری به موضوع که از آن بتوان به مطالب و معانی فراوانی پی‌برد.

 

تو دعوا نان و حلوا خیرات نمی‌کنند

در بین دعوا و شلوغی کسی به فکر رعایت چیزی نسیت.

 

تو را چه کار با این و آن، نونت را بخور خرت را بران

سرت به کار خودت باشد و به کار دیگران دخالت نکن.

 

توزرد در آمد

طرف مورد نظر بی‌لیاقت و ناجور و بدرد نخور از آب در آمد.

 

تو شیشه‌اش هم بکنی نم خودش را پس می‌دهد

بیشتر منظور زن بی‌عفت است که محدودیت و سخت‌گیری در موردش فایده‌ای ندارد.

 

تو قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شه

مطلب و سخن ناشنیده و غیر قابل قبول.

 

تو کوک کسی رفتن

در بحر کسی رفتن و حواس خود را معطوف او کردن.

 

تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمی‌ره

خطاب به نصیحت‌گو و صاحب نظری که خودش به می‌گوید عمل نمی‌کند.

 

تو مو می‌بینی و من پیچش مو

خطاب به آدم بی‌تجربه و ناپخته که سطحی و ظاهری با چیزی یا موضوعی برخورد کرده و عمیق و موشکافانه آن را بررسی نمی‌کند.

 

تو هفت آسمان یک ستاره نداشتن

کنایه از بد شانس و بی‌چاره و بی‌پول.

 

توی پایه کسی کردن

گول زدن و مغبون ساختن کسی در معامله.

 

توی پول غلت می‌خوره

اشاره به آدم بسیار ثروتمند و پول‌دار.

 

توی دل ریختن

مشکل یا غصه و ناراحتی را درون خود نگه داشت و تحمل کردن و به رو نیاوردن.

 

توی ذوق کسی زدن

ایراد گرفتن و حقیر کردن کار یا رفتار کسی به طوری که از شور و شوق بیفتد.

 

تیر به سنگ خوردن

بی‌نتیجه ماندن کار و به مقصود و منظور نرسیدن.

تیری در تاریکی انداختن

شانسی و با حدس و گمان کاری انجام دادن.

 

تیشه به ریشه زدن

از هستی ساقط کردن، چیزی را از بیخ و بُن از بین بردن.

 

تیغ زدن

پول یا چیز مفت از کسی گرفتن، گوش بُری.

 

تیمم باطل است آنجا که آب است

فرع در مقابل اصل، نامرغوب در مقابل مرغوب و هر چیز پست و بی‌ارزشی در برابر نوع عالی و آن به حساب نیامده و بی‌رونق و بی‌قدار خواهد بود.

ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا

 

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ
ف ق ک گ ل م ن و ه ی همه

 

لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.

سپاسگزارم

مدیریت سایت پارس ادب