ضرب المثل هایی که با حرف ((ص)) آغاز میگردند
صابون به دل مالیدن
خود را برای کسب لذت روحی یا جسمی آماده کردن، وعده و وعید خوش به خود دادن.
صابون چرک را میبرد، چرک صابون را
هر عملی یک عکسالعمل دارد، در خشم و پرخاشجویی اگر طرف مقابل ناراحت میشود، خود پر خاشگر هم از ناراحتی بینصیب نمیماند.
صابون کسی به تن خوردن
هنگامی که صدمه و ضرر و بدیهای کسی به شخص دیگر رسیده و ثابت شده باشد.
صبر ایّوب
صبر فراوان و طولانی مدت.
صبر قاصد خداست، کارها روبرو است
معروف است که: یک بار عطسه کردن به معنای صبر یا انحراف از کار است و عطسه دوم اقدام به انجام کار را تأکید میکند.
صدا از دریوار در بیاد از فلانی در نمییاد
کم حرف بیسر و صدا، در بعضی مواقع در مورد سکوت از روی ترس (یا تعجب و یا شنیدن حرف حق و درست نیز گفته میشود).
صد تا چاقو بسازه یکیش دسته نداره
وصف دروغگو و پشت هم انداز.
صدتا یک غاز
حرفهای بیارزش و بیسروته.
صغری کبری چیدن
مقدمه چینی، حاشیه رفتن.
صلاح مملکت خویش خسروان دانند
هر کسی مصلحت کار خود را بهتر از دیگران تشخیص میدهد.
صنار بده آش، به همین خیال باش
برای ناامید و منصرف کردن کسی میگویند که به چیزی امید بسته و دل خوش کرده باشد.
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست/ ای برادر سیرت زیبا بیار
ظاهر و صورت زیبا به درد نمیخورد، باطن زیبا و اخلاق و روحیات نیکو داشتن ارزشمند و موجب موفقیت و عزّت انسان در برابر خدا و دیگران و دیگران است.
صورتش را با سیلی سرخ نگه میداره
اشاره به حفظ آبرو کردن.
ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ |
ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی | همه |
لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.
سپاسگزارم
مدیریت سایت پارس ادب