سایت پارس ادب :: پارس ادب

گنجینه سوالات و نکات درسی و آموزشی ادبیات فارسی

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سایت پارس ادب» ثبت شده است

پاورپوینت فارسی هفتم درس اول و ستایش

بروزرسانی شده در 21  اردیبهشت 1403

توضیحات :

کتاب : فارسی هفتم

نام درس : درس اول (ستایش و زنگ آفرینش)

فرمت فایل دانلودی : پاورپوینت

نوع فایل پس از باز شدن : پاورپوینت

حجم فایل : 8.63 مگابایت

تعداد اسلاید ها : 42 اسلاید

محتویات اسلایدها :

1- متن درس زنگ آفرینش و ستایش

2- معانی لغات و جملات مشکل درس 

3- خودارزیابی و فعالیت های نوشتاری همراه با پاسخ

4- انتقال مفاهیم درس با زبان تصاویر

5- دانش های زبانی (کلمات هم آوا ، جمله و راه های تشخیص تعداد جملات)

6- توضیحاتی در مورد نظامی گنجوی ، خواجه عبدالله انصاری ، قیصر امین پور ، سعدی و شیخ محمود شبستری

7- دانش ادبی (آرایه تشخیص

8- خوانش متن درس توسط گویندگان برجسته صدا و سیما

 

 

دانلود درس اول و ستایش فارسی هفتم

(حجم فایل 8.63 مگابایت)    

غیرقابل ویرایش 10000 تومان    ____    قابل ویرایش 14000 تومان 

 

 

   

 

اخــــطار!

هرگونه کپی برداری و انتشار فایل ، غیرمجاز بوده و پیگرد قانونی دارد.

لطفا به قوانین نشر محتوا در فضای مجازی احترام گذاشته و از انتشار مجدد این فایل ها خودداری کنید.

 

آموزش اکسترکت کردن فایل زیپ با نرم افزار Winrar

ودانلود نرم افزار Winrar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پارس ادب

دانلود رایگان جزوه PDF آموزش کامل ادبیات فارسی

جزوه PDF آموزش کامل ادبیات فارسی برای تمام سطوح شامل:

روابط کلمات... 2- قالب های شعری -.. 5 آرایه های10 ادبی(عناصر)- دستور 17زبان فارسی-.. 17املا و نگارش   41

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پارس ادب

ضرب المثل هایی که با حرف ((ک)) آغاز می شوند

 

ضرب المثل هایی که با حرف ((ک)) آغاز می شوند

 

کاچی به از هیچی

کم هر چیز از نبود و هیچ آن بهتر است.

 

کار از محکم کاری عیب نمی‌کند

کار را باید دقیق و اساسی و درست حسابی انجام داد تا خیال آدم مطمئن و آسوده‌تر باشد.

 

کار بجای باریک رسیدن

کاری به آخرین و خطرناک‌ترین و خراب‌ترین مرحله خود رسیدن و بیخ پیدا کردن، به طوری که چاره‌ای نداشته یا به سختی بتوان برای آن چاره‌ای اندیشید.

 

کار حضرت فیل

کار بزرگ و مشکلی که انجامش از عهده هر کسی بر نمی‌آید.

 

کارد بزنی خونش در نمی‌آید

شدت عصبانیت در حدی که خون در بدن منجمد شود.

 

کارد به استخوان رسیدن

خسته و عاصی شدن از وضعیتی، آخرین حد تحمّل.

 

کار دست خود یا کسی دادن

باعث اذیت و دردسر و گرفتاری شدن.

 

کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد

اشاره به اینکه کار نیمه کاره و به آخر نرسیده ارزشی ندارد و هر کس کاری را شروع می‌کند بهتر است خود نیز آن را به پایان برساند.

 

کارش چیه؟ بوق می‌زنه، بخیه به آب‌دوغ می‌زنه

معرفی شخص بیکار و بی‌هنر.

 

کار نشد ندارد

انجام هر کاری شدنی است و به همت و اراده شخص بستگی دارد.

 

کار نیکو کردن از پر کردن است

تکرار و استمرار در هر کار موجب کسب تجربه شده و در نتیجه آن کار بهتر، با کیفیت‌تر و در حد کمال انجام می‌شود.

 

کار را باید داد دست کاردان

هرکاری باید به دست کسی که تجربه و تخصص کافی در آن مورد دارد انجام شود، چرا که در غیر این صورت انجام کار با کیفیت و بازدهی مناسب همراه نخواهد شد.

 

کارها نیکو شود اما به صبر

با صبر و تحمل و بردباری و به مرور زمان انشالله تمام مشکلات حل شده و کارها سر و سامان خواهد گرفت.

 

کار هر بز نیست خرمن کوفتن/ گاو نر می‌خواهد و مرد کهن

هر کسی از عهدة هر کاری بر نمی‌آید. کنایه از لزوم داشتن تجربه و تخصص در انجام هر کاری.

 

کاری کرد کارستان

کاری فوق‌العاده، نگفتنی و بسیار دقیق و اساسی، کسی که کاری بزرگ و مشکل را به بهترین نحو، درست و حسابی و بدون عیب و نقص انجام دهد.

 

کاری که چشم می‌کنه ابرو نمی‌کنه

هر کس و هر چیز خاصیت مخصوص به خود را دارد و البته لزوم و تاثیر چشم از ابرو در تمام امور بیشتر است.

 

کاسه‌ای زیر نیم کاسه است

حُقّه و کلکی در کار است.

 

کاسه جایی رود که باز آید قدح

انجام کار یا انجام دادن هدیه به کسی به امید و با چشم داشت انجام کاری بزرگتر یا دریافت هدیه‌ای گران‌بهاتر از طرف مقابل.

 

کاسه جایی رود که باز آید قدح

کلافه و سردرگم و مردد بودن، هم و غم پیدا کردن راه چاره داشتن.

کاسه داغ‌تر از آش

کسی که در کاری از صاحب اصلی آن بیشتر جوش بزند.

 

کاسه کوزه را به هم زدن

به هم ریختن بساط و زندگی، شر و فساد و خسارت و خرابی به بار آوردن.

 

کافر همه را به کیش خود پندارد

آدم نادرست و خلاف‌کار همه را مانند خودش می‌داند.

 

کبکش خروس می‌خونه

کسی که بسیار شاد و شنگول باشد.

 

کبوتر با کبوتر، باز با باز

هر کس باید با هم‌شأن و هم‌زبان و هم‌ردة خود معاشرت، وصلت و یا معامله کند.

 

کپة مرگ

خوابیدن یا خواباندن توهین‌آمیز و همراه با دلخوری و ناراحتی.

 

کت بده کلاه بده، دو قورت و نیم بالا بده

کسی که در حق دیگری خدمت و خوبی کرده و دست آخر هم بدهکار شده و دچار زخم‌زبان و توقعات بی‌جا گردد.

 

کجا خوش است؟ آنجا که دل خوش است

هر کجا که دل و روح انسان شاد و با طراوت شود، آنجا بهترین جا است.

 

کج‌دار و مریز

ملاحضه و مدارا کردن، احتیاط.

 

کربلا رفتنت بهانه بوَد/ کربلا در میان خانه بوَد

خدا را در همه جا می‌توان یافت و به او توجه کرد.

 

کُرکُری خواندن

رجز خواندن، ادعا داشتن، نمایاندن خود به خصوصیتی برجسته.

 

کرم از درخت است

اشکال و ایراد از خود شخص است که باعث به وجود آمدن مشکل یا آزار و مزاحمت می‌شود.

 

کرم کار است

کسی که در کاری خبره بوده و مهارت و آگاهی زیادی داشته باشد.

 

کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

برای انجام کارها جز به خود نباید به دیگران امید و اتّکا داشت زیرا کسی کمک نمی‌کند (یا نمی‌تواند کمک کند).

 

کسی که به ما نریده بود، کلاغ کو. دریده بود!

بی‌شخصیت و بی‌اعتباری که از برتر و بالاتر از خود عیب‌جویی و سوال و جواب کند.

 

کسی که نمی‌داند فقط خواجه حافظ شیراز است

موضوعی که همه از آن آگاه و با خبرند.

 

کشتی‌ها غرش شده

به کسی که در غم و اندوه فرو رفته باشد می‌گویند.

 

کشک چی پشم چی

انکار موضوع، خود را به راه دیگر زدن و رد کردن اصل مطلب.

 

کف دستم را بو نکرده بودم

خبر نداشتم، غیب نمی‌دانستم.

 

کف دستی را که مو ندارد نمی‌شود کَند

چیزی یا پولی را که وجود ندارد نمی‌توان مطالبه کرد، از فقیر مالی یا معنوی نمی‌توان توقع داشت و چیزی دریافت کرد. انتظار و توقع بیهوده داشتن.

 

کف رفتن

دزدی کردن پنهانی و بدن اینکه کسی بفهمد چیزی را برداشتن (اشاره به کف‌زنی که نوعی از دزدی است).

 

کفر کسی را بالا آوردن

کسی را عصبانی و خشمگین کردن.

 

 

کفش کسی را جفت کردن

جواب کردن، عذر کسی را خواستن و بیرون کردن. در برخی موارد در هنگام خروج میهمان کفش را جفت می‌کردند.

 

کفگیر به ته دیگ خوردن

ته کشیدن و تمام شدن پول و سرمایه، تهی‌دست شدن و چیزی در بساط نداشتن.

 

کک تو تنبوش افتاده

ترسیدن و به هول و ولا و دلشوره افتادن.

 

ککش نمی‌گزد

از چیزی ناراحت و متأثر نمی‌شود، بی‌خیال و لاقید و بی‌اعتنا به امور.

 

کلاغه آمد راه رفتن کبک را یاد بگیره، راه رفتن خودش هم یادش رفت

تقلید کورکورانه و دنباله‌روی از دیگران و ادای کسی را در آوردن موجب ضرر و گمراهی است.

 

کلاف سر در گم

کسی که در مورد چیزی راه و چاره را گم کرده باشند و نداند که چه باید کند، یا موضوع وکاری که پیچ خورده باشد.

 

کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی

خطاب به کسی که مشکل خود را نمی‌تواند حل کند و برای حل مشکل شخص دیگر به راهنمایی‌اش می‌پردازد.

 

کلاه خود را قاضی کردن

حرف یا کاری پیش خود سنجیدن و سبک سنگین کردن، با خودت خلوت کردن برای ارزیابی و مصلحت‌اندیشی.

 

کلاه سر کسی گذاشتن

کسی را گول زدن و اغفال کردن و او را مغبون ساختن.

 

کلاهش پس معرکه است

کسی که در کاری از دیگران عقب مانده باشد.

کلاهش پشم نداره

غیرت و هیبت و جُربزه نداد.

 

کلا همان تو هم می‌رود

با هم اختلاف پیدا می‌کنیم و دعوایمان می‌شود، از هم ناراحت و دلگیر می‌شویم.

 

کلفت گفتن

متلک بار کسی کردن، درشت گفتن و طعنه زدن.

 

کلوخ انداز را پاداش سنگ است

با بدی و ستم باید بدتر و ستمگرانه‌تر برخورد کرد. پاسخ متقابل به مثل.

 

کله‌اش باد داره

قُد و یک‌دنده‌ای که حرف‌های بزرگ می‌زند و فکرهای خطرناک در سر دارد.

 

کله‌اش بوی قرمه‌سبزی می‌دهد

کسی که در سر هوای کارها و اقدامات خطرناک و دردسر آفرین و خارج از توان خود بپروراند.

 

کم بخور، همیشه بخور

کم خوردن به دو منظور: یکی قناعت و دیگر تضمین سلامت که هر دو موجب استمرار و همیشه خوردن است.

 

کمیتش لنگ است

وضع مالی خوبی ندارد و به سختی زندگی می‌گذراند، دخلش با خرجش مطابقت ندارد.

 

کنگر خورده لنگر انداخته

کسی که مدت طولانی در جایی مانده و خیال رفتن نداشته باشد.

 

کوتاه آمدن

دنباله حرف یا کاری را نگرفتن و رها کردن و فیصله دادن به قضیه یا موضوعی که ادامه آن به صلاح نیست، پی موضوع یا حرف را نگرفتن و از آن رد شدن و به ختم غائله راضی گردیدن.

 

کور از خدا چی می‌خواد؟ دو چشم بینا

در پاسخ به پیشنهاد مطلوب و مورد نیاز یا هنگام پیش آمدن شرایط و موقعیت مناسب و دلخواه می‌گویند.

کور خودش است بینای مردم

کسی که عیوب خود را نمی‌بیند اما دائم از دیگران ایراد می‌گیرد.

 

کوری ببین که عصاکش کور دگر است

بیماری که از بیمار دیگر پرستاری می‌کند یا درمانده و گرفتاری که به گرفتاری شخص دیگری رسیدگی کرده و به او کمک کند.

 

کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خوره

معمولاً کسی که صاحب هنر و حرفه‌ای است، خودش از آن بهره‌ای نمی‌برد و در استفاده از هنر خویش تنبل است.

 

کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه

دنیا با تمام بزرگی‌اش آنقدر کوچک است که در ان دو نفر که یکی بدی کرده و دیگری بدی بالاخره در راه هم قرار می‌گیرند و با هم روبرو خواهند شد و کسی که بدی کرده به سزای عملش رسیده و شرمنده و پشیمان خواهد شد.

 

کی به کیه؟ تاریکیه!

آشفته بازار، اوضاع بی‌سر و سامان و بدون صاحب، کسی به کسی نبودن.

 

کی‌ میره این همه راه رو؟

طعنه به کسی که در وصف خود یا دیگری مبالغه و تعریف بی‌جا کند یا ادعا و درخواست بیش از حد لیاقتش داشته باشد.

 

کینه شتری

کینه طولانی و فراموش نشدنی.

ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا

 

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ
ف ق ک گ ل م ن و ه ی همه

 

لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.

سپاسگزارم

مدیریت سایت پارس ادب

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پارس ادب

ضرب المثل هایی که با حرف ((ز)) آغاز می‌شوند

 

ضرب المثل هایی که با حرف ((ز)) آغاز می‌شوند

 

زاغ سیاه کسی را چوب زدن

تعقیب کردن و زیر نظر داشتن کسی. تعقیبش و تجسّس و احوال کسی را کردن.

 

زبان به دهان گرفتن

ساکت شدن و حرف نزدن.

 

زبانت را گاز بگیر

امر به حرف نزدن به کسی که حرف نامربوطی مثل توهین مقدسات یا نفوس بد بر زبان جاری کرده باشد.

 

زبان خر را خلج می‌داند

هر کس زبان مثل خود را بهتر می‌فهمد و با آن آشنا‌تر و راحت‌تر است.

 

زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می‌کشد

اشاره به تأثیر خوش زبانی و بکار بردن الفاظ نیکو پسندیده.

 

زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد

احتیاط در سخن گفتن و پرهیز از گفتن حرف‌های نیشدار و خطرناک که ممکن است به قیمت جان تمام شود.

 

زبانم مو درآورد

اشاره به تکرار بیش از حد حرفی یا توضیحی و یا در خواستی.

 

ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا

به کسی می‌گویند که با تعارفات بیهوده مرتب حاشیه می‌رود و اصل مطلب را بیان نمی‌کند.

 

زخم شمشیر خوب می‌شود، زخم زبان خوب نمی‌شود

واقعیتی غیر قابل انکار اینکه چه بسا جراحات هولناک که معالجه شده اما اثر و زخمی که از یک سخن سوزاننده و تأثیرگذار بر جای می‌ماند همیشه در دل و ذهن باقی و ماندگار خواهد بود و قابل ترمیم و اصلاح نیست.

 

زدی ضربتی، ضربتی نوش کن

پس از انجام هر کار یا حرف زشت و ناشایستی باید منتظر تلافی و مقابله به مثل بود.

 

ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است

از آنجا که عشق با بی‌قراری و اضطراب و ناشکیبایی همراه است، با صبر و حوصله فرسنگ‌ها فاصله دارد.

 

زمستان تمام شد، روسیاهی به ذغال ماند

در مواقعی می‌گویند که کسی بدی کرده و یا امیدی را ناامید کرده باشد، یعنی: بالاخره هر چه بود گذشت و یا هر طور بود مسئله حل و کار انجام شد امّا سرافکندگی و خجالت برای آن شخص باقی خواهد ماند.

 

زن بلاست، انشالله هیچ خانه‌ای بی‌بلا نباشد

عقیده مردها نسبت به زن و اینکه هر خانه‌ای با وجود زن صفا و روشنایی و رونق دارد.

 

زن راضی مرد راضی گور پدر قاضی

هنگام که کسی در کار دو نفر دخالت و یا قضاوت کند، اما خود طرفبن با هم کنار آمده باشند و از زندگی یا معامله با یکدیگر راضی باشند.

 

زن کبابه، خواهر زن نان زیر کباب

اشاره به دل‌چسب‌تر بودن خواهر زن در برادر زن.

 

زنگوله‌ی پای تابوت

کودک یا کودکانی را می‌گویند که در زمان پیری والدین متولد شده باشند.

 

زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند

دوعوای زن و شوهر موقتی و زودگذر است و نباید در اینگونه درگیری‌ها مداخله نمود.

 

زنی که جهاز نداره این همه ناز نداره، مردی که نون نداره این همه زبون نداره

گفتگوی زن و شوهر برای خفیف کردن یکدیگر در مشاجره.

 

زهر ریختن

آسیب رساندن و صدمه زدن به کسی.

 

زیر آب کسی را زدن

از کسی بد گفتن و نزد دیگری بی‌اعتبار ساختن، وسیله بیکاری یا اخراج کسی شدن.

زیر بلیط در آوردن

تحت اختیار گرفتن.

 

زیر پای کسی را خالی کردن

نظیر: زیرا آب زدن، یغنی با توطئه و سخن‌چینی موجب اخراج و بیکاری یا بی‌اعتباری کسی شدن.

 

زیر پای کسی نشستن

با حرف‌های بی‌اساس و مغرضانه نظر کسی را عوض کردن و فریب دادن.

 

زیر سیبیلی در کردن

نادیده گرفتن و خود را به ناآگاهی زدن.

 

زیر سرش بلند شده

کنایه از کسی که هوایی شده و با کسی سر و سرّی دارد، دل به کسی و جای دیگری بسته.

 

زیر شالش قرصه

جایگاه مالی محکم و استواری دارد، پولدارها و ثروتمند است.

 

زیرش زدن

کار یا قول و یا حرف خود را انکار کردن.

 

زیره به کرمان بردن

پیشکش بی‌ارزش، متاعی را برای فروش یا استفاده به مرکز و محل تولید آن بردن.

 

زینب ستم‌کِش

کسی که خیلی مصیبت و بلا و سختی کشیده باشد (اشاره به ستم‌ها و مصیبت‌های وارد شده بر حضرت زینب).


ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا

 

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ
ف ق ک گ ل م ن و ه ی همه

 

لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.

سپاسگزارم

مدیریت سایت پارس ادب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پارس ادب

ضرب المثل هایی که با حرف ((چ)) آغاز می‌گردند

ضرب المثل هایی که با حرف ((چ)) آغاز می‌گردند

چاقو دسته خودش را نمی‌بُرد

بستگان و نزدیکان به یکدیگر خیانت نمی‌کنند.

 

چاه باید از خوش آب داشته باشد

انسان باید ذاتاً خودش خمیره و وجود کاری را داشته باشد.

 

چاه کن همیشه ته چاه است

کسی که بد خواه دیگران باشد خود نیز دچار مشکل و گرفتاری خواهد شد.

 

چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی

هر کس به دیگران بدی کند و ناراحتی به وجود آورد، خوش هم به آن دچار خواهد شد.

 

چپ چپ نگاه کردن

نگاه خشم آلود و غضبناک و قهر آمیز.

 

چپ می‌ره راست می‌آید

کار یا حرف ناراحت کننده‌ای را مدام تکرار کردن مثل: گله، بهانه گیری، توقع بی‌جا، منت گذاشتن و غیره.

 

چپ اندر قیچی

به هم ریخته و آشفته. کج و راست بودن و پیچ و خم داشتن چیزی.

 

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

نتیجه کار نسنجیده و تحقیق نشده، پشیمانی و زیان است.

 

چراغ ظلم تا صبح نمی‌سوزد

ظلم و ظالم همیشه دوام نمی‌یابد.

 

چراغانی پارسال

به کسی که در جریان امری نباشد و سؤوالات ناشی از عدم اطلاع بکند، می‌گویند.

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است

اول رسیدگی به وضعیت خود و خانواده و فراهم کردن آسایش آن‌ها سپس کمک به دیگران.

 

چشته خور

کسی که مفت‌خوری و کمک گرفتن همیشگی از دیگران عادت کرده باشد.

 

چشم بسته غیب می گوید

کس که از موضوعی روشن و واضحی خبر می‌دهد.

 

چشمت روز بد نبیند

در هنگام تعریف موضوع و صحنه بد و ناراحت کننده یا ترسناک که آرزو کنند شنونده از دیدن آن دور باشد.

 

چشم چشم را نمی‌بیند

تاریکی بیش از حد.

 

چشم حسود کور

انشاالله کسی که نمی‌تواند خوشی و پیشرفت کسی را ببیند کور شود.

 

چشم دیدن کسی را ندارد

بسیار حسود و بدخواه است.

 

چشم زدن

نظر زدن، وقتی کسی یا چیزی با دیدن و تعریف کسی بیمار یا خراب یا دچار خطر و ضرر می‌شود.

 

چشم و دل سیر

نسبت به مال یا خوردن بی‌تفاوت بودن و طبع بلند داشتن.

 

چشم و گوش بسته

کسی که از حقایق امور آگاه نیست و چیزی نمی‌داند.

 

چشم‌ها را درویش کردن

نظر ناپاک نداشتن، چشم روی چیزی یا کاری بستن و دیده را نادیده کردن.

 

چشم‌هایش آلبالو گیلاس می‌چینه

اشتباهی دیدن، چیزی را که جلو چشم است نمی‌بیند و از این و آن سوال می‌کند.

 

چشمش هزار کار می‌کنه که ابروش نمی‌دونه

زیرک و موذی.

 

چشم هم چشمی

رقابت از روی حسادت.

 

چمچاره

راه چاره پوچ و بیهوده‌ای که در هنگام خشم یا برای شوخی ارائه می‌گردد.

 

چنته خالی شدن

تمام شدن، از دست دادن و نداشتن سرمایه یا علم و یا سخنی برای گفتن و...

 

چند کلمه هم از مادر عروس بشنو

تمسخر و تحقیر کسی که خود را داخل حرف دیگران کند.

 

چنگی به دل نمی‌زند

چیزی که جالب و دلچسب نباشد و مطبوع و مطلوب واقع نشود.

 

چوب خدا صدا نداره، اگر زنه دوا ندارد

وقتی خدا بخواهد کسی را تنبیه کند به طریقی چنان درمانده و گرفتارش می‌کند که شخص حتی فکرش را نکرده.

 

چوب خط پر شدن

زیاد شدن بدهی و یا پر و لبریز شدن پیمانه عمر.

 

چوب دو سر طلا

کسی که نزد هر دو طرف دوست و دشمن خفیف و بی‌آبرو شده باشد.

 

چوب را که برداری گربه دزد فرار می‌کنه

مقصر با کوچک‌ترین حرکتی می‌ترسد و می‌گریزد.

 

چوب لای چرخ کسی گذاشتن

اشکال تراشی و مزاحمت، جلوگیری از پیشرفت کار.

 

چوب معلمه گُله، هر کی نخوره خُله

خشم و عتاب معلم نه از سر آزار بلکه عین مهربانی است و هر کس آن را تجربه نکرده باشد در واقع چیزی نیاموخته.

 

چوپان بی‌مزد

زحمت بی‌فایده، برای نادان و حق ناشناس رنج بردن.

 

چو دخلت نیست، خرج آهسته‌تر کن

باید متناسب با مقدار موجودی و درآمد خرج کرد.

 

چوسی آمدن

قمپز در کردن، تعاریف مبالغه‌آمیز و فخر فروشانه.

 

چهار دیواری اختیاری

معمولاً در جواب اعتراض همسایه در مورد ایجاد مزاحمت می‌گویند؛ یعنی صاحب خانه هستم و اختیار تام امور خانه را دارم.

 

چهار چشم نگاه کردن

با دقت و با کنجکاوی یا تعجب نگریستن.

 

چهارشنبه یکی پول گم می‌کنه یکی پیدا می‌کنه

موقعی که رنج و غم کسی باعث شادی دیگران شود.

 

چهار میخه کردن

محکم کاری کردن.

 

چهار نعل تاختن

تندروی در هرکاری.

 

چه علی خواجه، چه خواجه علی

فرقی نمی‌کند، هر دو حرف یا هر دو حساب یکی است و اختلافی ندارد.

 

چه کشکی، چه پشمی

انکار طلب یا وعده و قول و...

 

چیزی که عوض نداره گله نداره

نباید از مقابله به مثل ناراحت شد.


ضرب المثل های عامیانه به ترتیب حروف الفبا

 

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ
ف ق ک گ ل م ن و ه ی همه

 

 

لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.

سپاسگزارم

مدیریت سایت پارس ادب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پارس ادب