تعریف متمم :

هرگاه اسمی به کمک حرف اضافه وارد ساختار جمله شود متمم نام دارد. متمم می تواند مربوط به اسم ،صفت ،فعل یا اجزای دیگر باشد .

در این جا به بررسی انواع متمم می پ‍ردازیم :

 

  متمم فعل :

1- متمم اجباری فعل : جزء اجزای اصلی جمله است زیرا ساختار دستوری ومعنای جمله در صورتی که فعل جمله جمله گذرا به متمم باشد ، بدون آن کامل نیست

2- متمم اختیاری فعل : معنای جمله را کامل تر می کند وحذف آن ساختار جمله را بر هم نمی زند .به همین دلیل این متمم متمم قیدی گفته می شود . 

تشخیص متمم : برای تشخیص متمم باید حروف اضافه را خوب بشناسیم ، چون بسیاری از آن ها به همراه متمم قیدی وبرخی از آن ها میان متمم قیدی و متمم های اجباری مشترکند .

حرف های مشترک بین متمم قیدی ومتمم اجباری : به ، از ،با ، در ،بر ،یرای ( که البته حروف در ،بر وبرای  کم تر کاربرد دارند .

 

مثال : آن ها با کم ترین امکانات با همه ی مشکلات جنگیدند .

کم ترین امکانات : متمم قیدی               همه ی مشکلات : متمم فعلی

 

  سایر حروف با متمم های قیدی همراه می شوند .

انواع حروف اضافه : 1- حرف اضافه ی ساده : به ،با ، از ، بدون ، جز( به جز ) ، تا ، مانند ، مثل ،چون ( = همچون ) در،، بر ، برای

2- حرف اضافه ی مرکب : پر کاربرد ترین ساخت  حرف های این نوع حروف عبارتند از :

 - حرف اضافه ی ساده +اسم + _____ :  به دنبال ِ، به علت ِ  ، به خاطر ِ به عنوان ِ ، به منظور ِ و.....

                                               ِ

مثال :  از امروز آقای کریمی به عنوان ِ خبر نگار به کا ر خواهند پرداخت . خبرنگار : متمم قیدی

-          از +اسم + ____ : از نظر ِ ،از حیث ِ ،از سر ِ ، از جهت  ِ ،و.....

                         ِ

 مثال : از نظر ظریب  هوشی از بقیه ی دانش آموزان بالاتر است .  ظریب هوشی : متمم قیدی

 

-          در + اسم +____ : درباره ی ، در مورد ، در باب ِ ، در خصوص ِ در حدود ِ  و....

                          ِ

مثال :  در ظرف ِ چند روز آینده تصمیم نهایی گرفته می شود .

-          بر + اسم + __   :  بر سر ِ ،بر پایه ی ، بر اثر ِ بر ضد ِ ، بر طبق ِ و...

                         ِ

 مثال : او بر اثر بیماری درگذشت .  بیماری متمم قیدی

 

-          با + اسم + ____ : با وجود ِ ، با احتساب ِ ، با حساب ِ  و...

                           ِ

مثال :  با وجود خستگی کار می کرد.    خستگی : متمم قیدی

-      اسم / صفت  + حرف اضافه : غیر از ، جدا از ، گذشته از ، نسبت به ، بنا به ، جدا از و.....

 مثال :  این نمره ی شما نسبت به نمره ی قبلی بهتر شده است . نمره ی قبلی : متمم قیدی

 

 

 

 

حذف حرف اضافه : گاهی حرف اضافه از زنجیره ی کلام حذف می شود که بیشتر در گفتار صورت می گیرد وبیشتر در شعر وادب و نوشتار های رسمی

مثال : من الان شیرازم    یعنی   : من الان در شیرازم    یا : یکی تازی ای برنشسته سیا  ( بر تازی ای) 

-          حذف حرف اضافه از ساختار حرف اضافه ی مرکب : در ضمن  ( ضمن ) ، به جای ( جای )

بر ضد ( ضد ) ،به غیر ( غیر ) ،ضمن درس به دانش آموزان نگاه می کرد .

 نکته : هرگاه  حرف اضافه ای که متمم قیدی را همراهی می کند حذف شود ، متمم قیدی به تنهایی گروه قیدی به حساب می آید .

مثال : به کجا می روی ؟  : به کجا می روی ؟

 اوایل فصل بهار درخت خانه ی ما پر از شکوفه می شود .  ( در اوایل فصل بهار )

 

متمم ها ی اجباری : به متمم ضروری وهمیشگی فعل های گذرا به متمم که به همراه حرف اضافه ی اختصاصی این فعل ها می آید ؛ متمم اجباری می گوییم .

متمم اجباری جزء اجزای اصلی جمله است .اما متمم هایی که برای توضیح بیشتر در باره ی فعل وجمله وارد ساختار جمله می شوند متمم اختیاری یا قیدی می گوییم ، که در نمودار نمی آیند.

مثال : حدودا" در هر ساعت پنج کشتی از تنگه ی هرمز برای انتقال نفت می گذرد .

حدودا " ، هر ساعت ،  انتقال نفت : متمم های قیدی هستند . تنگه ی هرمز : متمم اجباری یا فعلی

 

نکته : متمم باید در ساختار جمله قرار بگیرد . وفعل است که اجزای جمله را مشخص می کند .

مثلا " : حسن به کار پرداخت : 3 جزیی با متمم

         حسن قرضش را به بانک پرداخت : 4 جزیی با مفعول ومتمم 

 

  در این جا مهم ترین فعل های گذرا به متمم را مرور می کنیم :

 

فعل های گذرا به متمم با حرف اختصاصی"  به"  :

الف ) ساده : نازیدن ، بالیدن ( به معنی افتخار کردن ) پرداختن ، نگریستن ، خندیدن ( به معنی مسخره کردن )  و.....

ب) پیش وندی : برخوردن ،برگشتن ، باز گشتن و...

        پ )مرکب : پی بردن ،سرزدن ، گوش کردن ، خوگرفتن ، دست زدن ( اقدام کردن ) و....

 

فعل های گذرا به متمم با حرف اختصاصی  " از"  :

الف ) ساده : ترسیدن ،پرهیزیدن ، گریختن ،نالیدن ( شکایت کردن ) ، هراسیدن ، رنجیدن و....

ب) پیش وندی : دررفتن ، باز ایستادن ، باز ماندن ،واماندن و....

 پ) مرکب : سر درآوردن ،یکه خوردن ، بالا رفتن ، دل کندن ، دست کشیدن و....

 

فعل های گذرا به متمم با حرف اضافه ی اختصاصی  " در " :

 الف )  ساده : بودن ،گنجیدن ، لمیدن ، ماندن و....

ب‌)     پیش وندی : درماندن ،فروماندن ، فرورفتن ، غوض کردن  و....

 پ)مرکب : حلقه زدن ، کمین کردن ،قرار گرفتن و....

فعل های گذرا به متمم با حرف اضافه ی تخصصی " با " :

الف ) ساده : ستیزیدن ، جنگیدن ، ساختن ( سازش کردن و کنار آمدن )

ب) پیش وندی : در آویختن ، در آمیختن ، در ساختن ( سازش کردن وکنار آمدن )

پ ) مرکب : کنار آمدن ، گرم گرفتن و.....

 

فعل های گذرا به متمم با حرف اضافه ی تخصصی " بر " :

ساده : چربیدن ، شوریدن و....

ب ) مرکب : پا گذاشتن و...

تعداد فعل هایی که متمم می طلبند در فارسی زیاد نیست واین فعل ها بر دو دسته هستند :

1-     فعل هایی که علاوه برنهاد تنها متمم می گیرند وحرف اضافه ی تخصصی هم می گیرند ، در این مورد باید دو نکته را در نظر بگیریم :

 الف )  کاربرد امروزی این فعل ها مد نظر است نه کاربرد تاریخی آن ها مثلا " پرداختن در گذشته با حرف " از " به کار می رفته است : چون شیر از کار گاو پرداخت  که به معنی فارغ شدن است

 یا گرفتن با حرف " بر " : ارخصم خطا گفت ، نگیریم بر او

که این فعل ها در حوزه ی زبان شناسی تاریخی بررسی می شوند .

ب) تعدد حرف اضافه ی ویژه ی در این نوع فعل ها بسیار کم است (  بریدن از ،ارزیدن به ،انجامیدن به و...)

2- فعل هایی که به جز نهاد ومفعول متمم می گیرند که نقش نمای مفعولی ومتممی را با هم دارند : این فعل ها 2 دسته هستند :

الف ) فعل هایی که در اصل گذرای مفعول دار هستند وبا افزودن تکواژ " ان " گذرای سببی ( متمم مفعول دار ) می شوند والبته خودشان بر دو نوعند :

-          فعل های 3 جزیی با متمم که با تکواژ " ان " می آیند وجمله های چهار جزیی می سازند وجز افزوده ی آن ها مفعول است مانند : برگرداندن ( را – به )، رهاندن ( را – از )

گنجاندن ( را –در )

-          بعضی از فعل های گذرای با مفعول که پس از اضافه کردن تکواژ " ان " جمله های چها جزیی می سازند و جزء افزوده ی آن ها متمم است . مانند : پوشاندن ( را – به ) خوراندن ( را – به ) و...

ب) فعل های مفعول ومتمم داری که سماعی هستند مثلا " : این اوقاف ومساجد رنگ مذهبی خاصی به شهر می داد . به شهر : متمم ، می داد: فعل ،رنگ مذهبی خاصی : مفعول ، این اوقاف ومساجد: نهاد

 

   نکته ی اساسی : گاهی این مشکل پیش می آید که آیا متمم به فعل مربوط می شود یا به یکی دیگر از اجزای جمله . این تصور بیشتر در فعل های مرکب به نظر می رسد در این صورت باید به موارد زیر توجه کنیم :

 الف ) آیا فعل مرکب است ؟ ( در صورت مرکب بودن جای شبهه ای بین فعل ومتمم باقی نمی ماند )

ب) آیا جزء پیش از فعل از گروه ای اسمی متمم خواه است ؟ دراین صورت می توان نتیجه گرفت که متمم به آن جزمربوط می شود .

ج) اگر فعل ساده باشد وجزء همراه نیز متمم خواه نباشد در آن صورت متمم قیدی است . مثلا " در نمونه های زیر :

استفاده کردن از ،اشاره کردن به ، دعوا کردن با ، نبرد کردن با ، توصیه کردن به و....

گاه متممی که پس از حرف اضافه می آید ، اگرچه پس از فعل بیاید به اسم پیش از فعل مربوط می شود چون با کسترش دادن اسم از سمت چپ ، بین آن اسم وفعل ، فاصله ی زیادی واقع می شود

مثال : استفاده ی مناسبی از این کتاب کرد ( استفاده : اسم  این کتاب : متمم اسمی

دعوای سختی با پسرش کرد .                          یا : علاقه ی شدیدی به بازی های محلی داشت

          مصاحبه ی مفصلی با سر دبیر مجله کرد .

   گروه های اسمی می توانند متمم هایی را به خود اختصاص بدهند چنین متمم هایی اجباری هستند اما نه برای فعل بلکه برای اسم ضرورت دارند . که مهم ترین آنها را یاد آور می شویم : 

 

  • متمم مسند :  مثال : لحن حافظ خالی از طنز نیست . طنز : متمم مسند ( خالی )

مثال:

مورخان مغرض ومتملق بدل به وسیله ای می شوند برای توجیه وحتی ستایش هر کشتار وستمی .

بدل : مسند  وسیله ای : متمم بدل ( مسند )

نکته : این متمم همان است که در دستور های سنتی بانام تمیز وبرخی با نام مکمل آورده اند .

هنگامی که مشند صفت برتر باشد ، وجود متمم کاملا " اجباری است ، مگر آن که به قرینه حذف شود . مثال : این گونه تاریخ نویسی برای نتیجه ای که مورخ می خواهد در سیاست وکشورداری واخلاق بگیرد ، مناسب تر--- است . ( مناسب تر : گروه اسمی )

 

   مثال: درفرهنگ گذشته ، شاخه ای که ازهمه ریشه دارتر بود ، مذهب بود .

        ریشه دارتر : مسند           ازهمه : متمم مسند

 

  • متمم صفت : صفت ها گاه برای تکمیل معنا نیاز به متمم دارند . این متمم جزء اجزای اصلی جمله به حساب نمی آید . مثال : لیوان پرازآب ، انسان ِ عاری از تعهد  انسان ِ معتقد به اسلام و...

نیاز به متمم برای صفت وقتی محسوس است که از نوع صفت برتر باشد .

 مثال : می بینید که مشکل ما چیزی کمتر از ایجاد یک تحول عظیم وعمیق اجتماعی نبست .

کمتر : صفت برتر       ایجاد یک تحول عظیم وعمیق اجتماعی : متمم صفت

  نکته 1 : تمام متمم های صفت تفضیلی یا مسند تفضیلی یا قیدتفضیلی امروزه با حرف اضافه ی ( از ) همراهند . تنها در بعضی موارد نادر به جای ( از ) ، ( تا ) می آید که آن هم قابل تعویض است مگر زمانی که احتمال کژ تابی در ابلاغ پیام وجود داشته باشد که (  تا ) مرجّح است .در کاربرد های زیر فرقی بین ( تا ) و ( از ) نیست .

مثال : این خانه بزرگ تر است تا / از آن خانه ی قبلی .

اما در  مورد  زیرکاربرد  حرف (تا ) بهتر است :

اوبرود بهتر است تا شما .

  نکته 2 : پاره ای از واژ ه ها اگر در کاربرد ، نقش نمای اضافه ( =    ِ  ) بگیرند ، دیگر حرف اضافه نخواهند گرفت وجمع حرف اضافه و نقش نمای اضافه در کنار هم ، خلاف زبان معیار است : همراه ِ شما ، نیاز مند ِ راهنمایی ، مشغول ِ کار ، مانند ِ ماه و ......

توجه داشته باشیم که کاربرد همراه ِ با شما ، نیاز مند ِ به راهنمایی و.... نادرست است .

 

  • متمم قید : قید ها نیز گاه  به متمم نیاز دارند ، به ویژه هنگامی که از نوع قید تفضیلی( برتر ) یا در حکم آن باشند .مگر آن که به قرینه از روساخت حذف شوند .

 مثال: مغول ها پس از فتح ایران با تمدنی وسیع یش رفته روبرو شدند .   فتح ایران : متمم قیدی

مثال:  بی همه ی این تجملات زندگی می توان کرد وبهتر ---- هم زندگی می نوان کرد .  

( بهتر : قید تفضیلی  است که متمم آن محذوف است ) 

 

  واژه ها ی زیر وقتی جایگاه قیدی را در جمله اشغال کنند،معمولا" متمم می گیرند:

بیرون ( از ) ، بعد تر /بعد ( از ) ، جلوتر ( از) ، پیش تر / پیش ( از ) ، بیستر / بیش ( از ) ،

پس ( از ) ،قبل ( از ) ، بدتر ( از ) ، به /بهتر ( از ) ، آن سو تر ( از )  و همه ی واژه های

 دیگری که با وند صرفی ( تر ) همراه شوند ودر جایگاه قید قرار گیرند .

 

  • متمم های مسندی ( مسند های متمم ) :

 غرض از این عنوان ، مسند هایی هستند که به شکل متمم ظاهر می شوند ، چون گاهی مسند دربافت جمله به این شکل ساخته می شود : حرف اضافه + گروه اسمی

از نظر صوری چنین گروه اسمی ای متمم نام دارد واز مجموع آن وحرف اضافه همراه ، مسند ساخته می شود :

 خفاش هم از رده ی پستانداران است وهم از رده ی پرندگان .

" رده ی پستانداران " ورده ی پرندگان : مسند  ( حرف اضافه + متمم )  که معادل جمله ی زیر است :

خفاش هم پستاندار است وهم پرنده .

می کفتند که جنگ های محمود برای انتشار اسلام است . برای انتشار اسلا م : مسند ( حرف اضافه + متمم )  یا : ارتش مغول از کسان واقوام خان بود . از کسان واقوام خان : مسند ( حرف اضافه + متمم)

 

  • متمم های قیدی ( قید های متممی ) :

منظور از متمم های قیدی آن دسته از از قید ها هستند که به شکل متمم ظاهر مشوند ،زیرا برخی قید ها چنین ساختمانی دارند : حرف اضافه + گروه اسمی . این گروه های اسمی را هم از آن رو که پس از حرف اضافه می آیند متمم می نامند اما در جمله جایگاه قید را اشغال می کنند .

این ها هیچ حقی وسهمی در حکومت برای خود قائل نبودند.  برای خود : متمم قیدی

مغول ها می دانستند که از جای دیگر آمده اند   از جای دیگر : متمم قیدی

بعد از شام مارا به دیدن موزه ی خود برد. دیدن موزه ی خود : متمم قیدی

 

  • متمم صوت ( شبه جمله )  :

   برخی از شبه جمله ها نیز متمم می گیرند ومعنایشان را با آن کامل می کنند . در این کاربرد نیز یک حرف اضافه  عامل پیوند میان شبه جمله ومتمم است ،در این جا هم متمم به شبه جمله مربوط است وبخش اجباری آن است نه از اجزای اصلی جمله یا فعل .

       آفرین بر شما  ( شما : متمم آفرین که  شبه جمله است می باشد.)

              مرحبا به این شجاعت ، بارک الله بر تو ، بدا به حال او اگر این موضوع حقیقت داشته باشد ،

             ، فریاد از این همه بی عدالتی !امان از حرف مردم  و...

                        ( که تمام این متمم های مشخص شده به صوت ( شبه جمله ) بر می گردند .

  • متمم اسم : بسیاری از اسم ها در زنجیره ی سخن به متمم نیاز دارند . متمم های اسم گاه آن جنان با اسم همراهند که گویی جزیی از آن اند وبدون آن نمی توانند نقش خود را در جمله ایفا کنند .

     شماره ی اسم های متمم طلب بسیار زیاد است . در اهمیت این جستار همان بس که بدانیم مثلا " کلمه ای مثل " تنفر " در فارسی امروز فقط با حرف اضافه ی " از " می آید یا  "گفتن " امروزه حف اضافه ی " به " می گیرد وحال آن که در گذشته حرف اضافه ی آن " با " بوده است .

    -  این نوع متمم که به اسم مربوط هستند ،اسم آن ها خود درجمله ممکن است نقش نهادی ،متممی ، مفعولی ، و...داشته باشد .

  -   میان اسم وومتمم آن گاهی فاصله ی بسیار است وگاهی یکی از آن دو در جای مورد انتظار خود نیامده است :

      مثال:  این مسئله با روش های تحقیقی که در دسترس علمای روان شناسی است ، قابل تحقیق واندازه گیری است .    

                       اسم                                                                متمم اسمی

 

-          بخشی از اسم هایی که متمم می گیرند آن هایند که با ممیز می آیند ، متمم در این حالت همیشه جمع است . حرف اضافه ی این گروه همیشه " از " است :

-          دوسه تا از آن ها ، دو سه فروند ازکشتی ها ، چند نفری از دوستان ، یکی دوتا از باغ ها ، شش قبضه از تفنگ ها  ، پنج اصله از درخت ها  و....

-          پاره ای از اسم ها هم بدون ممیز متمم می گیرند ،این متمم نیز نشانه ی جمع می گیرد ،این گروه نیز با حرف اضافه ی " از" می آیند  : عده ای از ، بعضی از ، بخشی از ، کسی از ، اندکی از ، مقداری از ، خیلی از ، کسانی از و....

-           در گروه های اسمی زیر ( عددهای کسری ) وجود متمم اجباری است ،اما وجود حرف اضافه اختیاری است .ازاین رو درصورت حذف حرف اضافه ،نقش نمای اضافه به جای آن می آید ومتمم نیز به شکل مضاف الیه اسم پیش از خود ظاهر می شود : 

-          یک چهارم از باغچه را بیل زده ام = یک چهارم ِ باغچه 

-          یک صدم از درآمد سرشارش را نیز خرج نمی کند =یک صدم ِ درآمد.......

بیشترین حرف اضافه ای که درمتمم های اسم مورد استفاده قرار می گیرند ، حرف ( از=31درصد) ،( به =29درصد) ، (  با=19 درصد)، ( در=5درصد ) ،( بر=4درصد ) وحدود 12 درصد بقیه ی اسم ها نیز دو حرف اضافه دارند.

در این جا به برخی از اسم ها که متمم می گیرند با حرف اضافه ی آن ها اشاره می کنیم :

آشتی با ، آگاهی  به / از  ، ابلاغ به ، اتکا به ، احترام به احتیاج به ، اختلاف با ، ارتباط با ، استخراج از ، اشاره به، اطاعت از ، اعتیاد به ، اقدام به ، انتقال به / از ، بازدید از ، بهره مندی از ، بستگی به ، اطمینان به / از، اعزام به ،انطباق با / بر ،ایراد گرفتن به / از /بر ،پاسخ به ، پرخاش به ،تجاوز به / از ،تحویل به ،تفهیم به ،تمایل به ،تناسب با ،توسل به ،جواب به ، قرار با ،ملاقات با،مهارت در ، وفا به ، وحشت از ،نگاه به ، همراهی با،یاد از ،نیاز به ،نزاع با ،مصاحبه با ، مکاتبه با ، مواجهه با مسافرت به و.......

 

منابع : 1-  ناگفته هایی در باره ی متمم از غلامرضا عمرانی ، مجلات رشد  آموزش زبان وادب                                   فارسی ، سال چهار دهم ، زمستان 78 .

2-  راهبرد های یاددهی ویاد گیری زبان فارسی  ،هامون سبطی وغلامرضا عمرانی ،انتشارات مبتکران.




لطفا بانظرات خود ما را برای ادامه راه دلگرم کنید.

سپاسگزارم

مدیریت سایت پارس ادب